قال مولانا امیرالمؤمنین علی علیه السلام:« الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِیَ الدَّهْرُ أَعْیَانُهُمْ مَفْقُودَهٌ وَ آثاُرهُمْ فِی الْقُلُوبِ مَوْجُودَه ، دانشمندان تا دنیا برقرار است، باقی( و زندهاند )، هرچند بدن های شان در زمین پنهان اما آثار(و یاد ) آنان دردلها همیشه باقی است». سفینه البحار ، ج 6 ، ص 356 .
در تاریخ 9 / 3 / 1404 روز جمعه مراسم باشکوهی بزرگداشت و تجلیل از مقام علمی و خدماتی سه شخصیت بزرگ معاصر به مناسبت سی و ششمین سالگرد عروج ملکوتی بنیانگذارکبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (قدس سره) ، ششمین سالگرد ارتحال ملکوتی مرجع فقید حضرت آیت الله العظمی محقق کابلی (رضوان الله تعالی علیه ) و اولین سالگرد شهادت آیت الله شهید رییسی رییس جمهور ایران اسلامی از طرف دفتر آیت الله العظمی فاضلی بهسودی مدظله العالی و مهاجرین افغانستانی مقیم اصفهان اعم از شیعه و سنی با حضور پرشور و گسترده ی اقشار مختلف مردم برگزار گردید
در این مراسم مجری توانمند جناب آقای مهر دادی بعد از خوشامد گویی و خیر مقدم به حضار گرامی از قاری محمدحنیف محمدی از قاریان براداران اهل سنت دعوت نمود تا با قرائت شان مراسم را آغاز و منور به نور تلاوت قرآن بسازد بعد از قرائت زیبای ایشان مجری محترم از قاری فعال و برجسته جناب آقای حسین قاسمی از قاریان شیعه دعوت نمود که با قرائت بسیار خوب شان به معنویت و شکوه مراسم افزود
بعد از قرائت زیبای قاریان محترم ، مولوی علاءالدین رخشانی به دعوت مجری برجسته در جایگاه قرار گرفته و صحبت های شان را آغاز کرد ، وی از امام خمینی ، آیت الله العظمی محقق کابلی و شهید رییسی به عظمت یاد کرده و آنها را سه شخصیت بزرگ و سه چهره ماندگار دانستند که شایسته است تاریخ زندگی آنها سرمشق قرار بگیرد و بر لزوم ادامه راه این سه شخصیت بزرگ تأکید نمود.
مولوی رخشانی در بخش دیگر از سخنان خود امام خمینی را منادی وحدت اسلامی دانست که با رهبری و درایت کم نظیر توانستند علاوه بر متحد ساختن اقوام و مذاهب مختلف در ایران الگوی اتحاد و همدلی برای جهان اسلام باشد وی از آیت الله العظمی محقق کابلی به عنوان انقلاب گر ارزش های اخلاقی یاد کرد و ایشان را دارای شخصیت متعادل و وحدت گرا ، و صدای رسای مردم و مهاجرین افغانستانی بیان کرد. نام برده از شهید رییسی به عنوان شخصیت خدوم و دلسوز یاد کرد و مبارزه او با ظلم را از ویژگی های ایشان بر شمرد و شهید رییسی را صدای مردم مظلوم جهان دانست .
مولوی رخشانی در پایان سخنرانی خود از امیرالمؤمنین علی علیه السلام به عنوان دومین شخصیت جهان اسلام یاد کرد .
دومین و آخرین سخنران این مراسم با شکوه نویسنده و پژوهشگربرجسته جناب حجت الاسلام والمسلمین دکتر ناصری داودی بود که با دعوت مجری محترم در جایگاه قرار گرفت. ایشان بعد از تسلیت گفتن سالگردهای این سه شخصیت بزرگ و اظهار قدردانی از برگزارکنندگان این مراسم ، صحبت های شان را با این سؤال آغاز کرد که چه انگیزه و عواملی باعث شده است که از سوی قاطبه مهاجرین افغانستانی مقیم اصفهان تجلیل از سه شخصیت متنوع و متفاوت در یک مکان و زمان صورت بگیرد ؟
ایشان در پاسخ این سوال به اشتراکات فرهنگی و تمدنی دو ملت افغانستان و ایران اشاره کرده و از نظر تاریخی ، سیاسی ، مهاجرت و آموزشی مورد بررسی قرار داد ، ایشان در باره اشتراکات تاریخی این دو ملت گفتند : ما با براداران ایرانی مان یک ملت و تمدن سر فراز انسانی و اسلامی را درتاریخ از جهات گوناگون به وجود آورده ایم . امروزه این مرزهای جغرافیای ما را به دو ملت افغانستان و ایران مورد شناسایی قرار می دهد ولی ما دارای ریشه های بیش از اندازه مشترک و عمیق هستیم . در طول تاریخ در فراز و فرود های مختلف این دو ملت از هم جدا نبوده اند ؛ حتی قبل از اسلام ما دو ملت فعلی سر نوشت مشترک داشتیم و این سرزمینی که امروز ایران و افغانستان می گوییم یک چهار راه تمدنی مشترک بود. امکان ندارد شما بلخ قبه الاسلام را از نیشابور جدا بسازید ، شهرآریانا هرات را از مرو جدا بسازید ، آن شخصیت های بلخی را از فرزانگان اصفهانی تفکیک نمایید و آن خدمات هروی ها را از شیرازی ها متمایز بسازید یا آن غوری های و غزنویان را از تبریزی ها و کرمانی ها و نقاط دیگر ایران متمایز بسازید.
اینها در ادوار مختلف در یک مسیر واحد و به عنوان یک خانواده درعرصه ها و بخش های مختلف فعالیت کرده از عرصه های دینی گرفته تا سایر عرصه ها ، عالمان دینی ما در طول تاریخ وقتی از این سرزمین برخواسته متعلق به این آب و خاک بوده و مایه افتخار مشترک برای آحاد این جامعه بوده است .
شخصیت های برجسته از ابوخالد کابلی گرفته تا سلمان فارسی تا امام اعظم نعمان بن ثابت ابوحنیفه کابلی و همچنین دانشمندان بعدی مانند ابوصلت هروی ، مبارک مروزی ، ابوالفرج رخجی ، و همین طور بزرگانی مثل مروزی های و دانشمندان بزرگی که از سرزمینی که امروز ایران و افغانستان گفته می شود برخواسته اند مایه افتخار ما بوده و فعالیت های شان در بخش های گوناگون از فقه و اصول گرفته تا فلسفه و کلام ، ریاضی و هندسه ، نجوم و درایه ، و ادبیات و زبان فارسی و عربی مایه اشتراک فرهنگی آحاد مردم دو ملت بوده است .
همان طورکه کسی نمی تواند نقش حنظله بادغیسی را انکار کند همچنین نمی توان نقش کسانی دیگر را انکار نماید . مولوی و حافظ و سعدی برای هردو ملت عظمت دارد همان طور که سعدی نقش آفرینی و اخلاق گستری می کند همچنین سنایی غزنوی و ابوالمجد مجدود برای ایرانی های اخلاق گستری و اتحاد سرایی می کند و همین طورازعبد الرحمان جامی گرفته تا شمس تبریزی و اصلا بین شمس تبریزی و مولوی جلال الدین بلخی امکان تفکیک و جدایی نیست .
پس ما دو ملت دارای در بخش های مختلف دارای میراث مشترک و خانواده مشترک هستیم و یک تن و جان بودیم و دارای درد و رنج و خوشی های مشترک و افتخارات و شکست های مشترک بوده ایم .
اگر نقش ابن سینای بلخی از تاریخ ایران و حوزات علمیه ایران و مراکز علمی ، تخصص ، فرهنگی و میراث مکتوب ایران برداریم چه چیزی برای ایران می ماند ؟ اگر ما جلال الدین بلخی را با آن مثنوی معنوی اش وبا آن غزلیات شمسش برداریم چه چیزی برای ایران می ماند ؟
اگر ما سنایی غزنوی و عبدالرحمان جامی و حسینی غوری و شخصیت های برجسته دیگر را از تاریخ فرهنگ و تمدن ایران برداریم چه چیزی ایران دارد ؟ همین طور اگر شخصیت های بزرگ دیگر مانند بابویه ، کلینی ، سعدی ، حافظ و … را از تاریخ وفرهنگ افغانستان و از باور مردم و کتابخانه های افغانستان برداریم چه چیزی برا افغانستان می ماند ؟
پس ما یک تاریخ مشترک داریم که یک تمدن مشترک را برای بشریت به بار آورده و آموزش داده و به زبان مشترک گفتند : بنی آدم اعضای یک دیگرند___که در آفرینش زیک گوهرند
چوعضوی به درد آورد روزگار___دیگر عضو هارا نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی___نشاید نهند نام تو آدمی
این را از لحاظ انسانیت می توان گفت ما یک ملت دارای افتخارات مشترک هستیم .
از آن طرف از دیانت و تقوا شما این شعر سنایی غزنوی را در نظر بگیرید که :
غم دین خور که غم غم دین است___همه غمها فروتر از این است
غم دنیا مخور که بیهوده است___هیچ کس بدنیا نیاسوده است
این هارا اگر از آموزه های مشترک دینی مان برداریم چه چیزی می ماند
این از نظر تاریخی بود .
اگر از نظر سیاسی در نظر بگیریم درطول تاریخ ماه همیشه خدمات متقابل داشته ایم ، گاهی تحولات سیاسی به گونه ای بوده است که پای تخت در افغانستان بوده است پای تخت بلخ قبه الاسلام و هرات آریانا یا خراسان بوده و یا غزنی بوده که خاک اولیا گفته می شود و همه علما در غزنی جمع شده و برای کل ساحه ایران و افغانستان و آسیای مرکزی خدمت کردند. در زمانی که در سرزمین فعلی که ایران گفته می شود در زمان آل بویه زبان فارسی ممنوع بود و مکتوبات اداری و سایر کارها باید به زبان عربی صورت می گرفت ؛ اما این غزنی بود که در آن زمان 400 شاعر را جمع کرده و مرکزی شد برای مسابقه شاهنامه نویسی ، دیوان نویسی ، شعر سرایی و سرودن اشعار در مورد دین و اخلاق و میهن .
این شعر را که چو ایران نباشدتن من مباد … فردوسی طوسی خراسانی در مورد ایران و افغانستان هردو گفت. همچنین او می گوید : بسی رنج بردم در این سال و سی عجم زنده کردم بدین فارسی
عجم را ما در غزنی زنده کردیم نه در اصفهان ، در اصفهان زبان فارسی ممنوع بود ، زبان فارسی توسط ما به بنگاله یعنی سرزمین هند صادر شد و آنجا مرکز زبان فارسی ساختیم . در آنجا شخصیتی مثل امیرخسرو دهلوی رشد و ظهور کرد و زبان فارسی را تقویت و ترویج کرد ، امیر بیدل دهلوی رشد کرد و دهها شاعر و شخصیت فارسی زبان دیگر.
بعد غوریان آمدند که آنها نه تنها زبان فارسی را گرامی داشتند بلکه حق و حقوق زنان را ترویج و تبلیغ کرد ، غوریان بعد از تحکیم حکومت خود در ایران و افغانستان آن را به هند منتقل کرد و سومین حاکم در آنجا یک زن بنام راضیه بیگم بود یعنی زن حق وحقوق دارد و می تواند رییس حکومت شود و این یعنی فرهنگ و تمدن.
در دوره تیموریان هرات سر برآورد و آریا شد در تاریخ آریا به طور خاص به هرات گفته می شود. گاهی به هرات به طور خاص خراسان گفته می شده . باید توجه داشت که خراسان یک معنای عام دارد که شامل مجموع افغانستان ، خراسان ایران و قسمتی از ترکمنستان را شامل می شود ، گاهی خراسان خاص است و چهارتا مرکز و ابر شهر دارد نیشابور ، مرو، بلخ و هرات ، از این مراکز تا زمان شیرعلی خان سه تای آن در افغانستان بود بلخ ، هرات و مرو ، مرو جزء افغانستان بود تا اینکه در زمان شیرعلی خان روسها تجاوز کرده و آن را از افغانستان جدا کرد ، درعین حال دو مرکز بزرگ خراسان یعنی بلخ و هرات در افغانستان قرار دارد.
در زمان شیرعلی خان نوایی شخص فرهنگ دوست رشد بی سابقه در مشترکات فرهنگی و تمدنی ما به وجود آمد ، در این زمان عبدالرحمان جامی بعنوان شیخ الاسلام با اینکه مذهب حنفی دارد ولی به زیارت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در نجف می رود و قصیده معروف اصبحت زائرا لک یا … را می گوید و از نجف به زیارت کربلای معلی می رود . در این زمان زیارت مزار شریف کشف می شود که نام مزارمانند مشهد مقدس از آن گرفته شده است .
از نظر مهاجرتی ما مهاجرت متقابل داشته ایم ، وقتی مرکز حکومت در غزنی بوده از سراسر ایران در غزنی و وقتی مرکز حکومت در بلخ بوده از سراسر ایران به بلخ مهاجرت می کرده اند . با توجه به اهمیت و بزرگی شهر بلخ به آن ام البلاد و قبه الاسلام گفته می شد . همین طور زمانی که مرکز حکومت هرات بوده است مهاجرت زیادی در پای تخت صورت می گرفته . چقدر کرمانی ، استر آبادی ، رازی و … در هرات داریم هرکدام می آمدن خیابان و کوچه ها و محله های را به خود اختصاص می دادند .
در هرات مذاهب مختلف از مذهب شیعه 12 امامی گرفته تا مذهب اباضیه ، اسماعیلیه ، زیدیه ، حنفی و سایر مذاهب اهل سنت در کنارهم زندگی داشته و اساتید مشترک و شاگردان مختلط از شیعه و سنی و مذاهب مختلف بوده اند.
یکی از علمای شیعه و هزاره به محضر سلطان محمود غزنوی رفته می گوید : ما در بیهق در کنار مدرسه خود چهار مدرسه برای حنفی ها ، حنبلی ها ، مالکی ها و شافعی ها ساختیم تا همه باهم در کنارهم درس بخوانند و باهم در کنار هم باشیم .
لذا یکی از شاخصه های مهم تمدن ایرانی و افغانستانی و آسیای مرکزی همین اتحاد و همگرایی است برخلاف سایر سرزمین ها که تعصبات وجود داشت .
گردیزی ها ، خستی ها ، غزنوی ها ، هروی ها ، غوری ها ، بلخی ها و کابلی ها و همچنین سیستانی ها و طوسی ها بودند که مردم شبه قاره هند را مسلمان کردند ، بر اساس همین اتحاد و همگرایی است که کسی نمی تواند به صورت قطع بگوید که سنایی غزنوی ، جلال الدین بلخی ، اصم بلخی ، حاتم بلخی و … چه مذهبی دارند ؟
هرجا دست سیاست آمد و تعصب را ترویج کردند آنجا سقوط کردیم ، غزنوی ها از یک جهت مایه افتخار است که بزرگترین حکومت را تشکیل دادند و بیشترین جهاد را در سرزمین هند انجام دادند ، از طرف دیگر آغاز سقوط ما بوده چون غزنوی ها اول مذهب شان کرامیه بود بعد از مدتی سلطان محمود غزنوی ، سبکتکین غزنوی ، آلب تکین غزنوی ، مسعود غزنوی حنفی و سپس شافعی شدند و هرمذهبی را که داشتند مذاهب دیگر را قبول نداشتند و پیروان سایر مذاهب را کافر می دانستند.
بنا براین ما یک تمدن تشکیل داده ایم و یک خانواده هستیم و پدران ما دوشادوش تلاش کردند فرهنگ و تمدن سازی نمودند ؛ لذا امروز عجیب نیست که هم زمان ازسه شخصیت تجلیل می کنیم و ما میراث دار چنین اتحاد و همدلی و تمدنی هستیم .
در تاریخ معاصرنیز همدلی و اتحاد ما زیاد است هم با اهل سنت و هم با ایرانی ها ، از علامه محمد علی مدرس افغانی کدام ایرانی هست که در نجف اشرف درس خوانده باشد و از محضر علامه مدرس افغانی استفاده نکرده باشد و برای علم آموزی زانوی ادب جلو ایشان بر زمین نزده باشد. الآن از محضر آیت الله العظمی فیاض چقدر ایرانی ها بهره می برند و از خدمات علمی ایشان استفاده کرده و استفاده می کنند.
در همین اصفهان شخصیتی داریم بنام علامه آیت الله العظمی محمد ابراهیم کرباسی که از ایشان از حوض کرباس هرات است و به ایران مهاجرت کرده از آنجا رفته نجف تحصیل کرده ویکی از شخصیت های برجسته علمی شده و امروزه مسجد حکیم متعلق به ایشان است و چقدر فرزندان دانشمند را از خود به یاد گار گذاشته که مصدر خدمت برای دیگران اند. در زمان رضا شاه نام ایشان را به کلباسی تغییر دادند ، اگر این شخصیت را از حوزه علمیه اصفهان برداریم چه می ماند ؟
چقدر شخصیت های زیادی ما داریم که در شهرهای مختلف ایران آمده و تدریس کرده و تربیت نیروی انسانی انجام داده اند و آنها از شخصیت های برجسته و از مراجع تقلید شده اند . به عنوان نمونه در کرمان شاه حیدر قلی سردارکابلی را در نظر بگیرید که یکی از شخصیت های برجسته افغانستان است که در ایران خدمات علمی و تربیتی انجام داده است. یکی از اساتید برجسته دانشگاه تهران به نام کیوان سمیعی شاگرد ایران است و کتابی نوشته تحت عنوان زندگی علامه سردارکابلی . سردار کابلی چنان شخصیت برجسته داشته که مرجع تقلید بزرگی مانند آیت الله العظمی حجت هرزمانی که برای کربلای معلی و عتبات مقدسه طرف عراق می رفتند محضر سردار کابلی هم می رسیدند و از ایشان استفاده علمی می بردند.
یکی از شخصیت های برجسته کشورما آخوند خراسانی است که در تاریخ علمی سیاسی و مشروطیت خواهی ایران به طور مستقیم و غیر مستقیم نقش داشته است و کفایه الاصول ایشان از همان روزی که به دست علما و طلاب قرار گرفت تا امروز آخرین متن درسی در سطوح حوزه های علمیه است.
این در بخش اموزشی .
در بخش آبادانی و ساخت و ساز کشور ما نقش و همکاری زیادی داشته ایم ، کدام و شهرک است که اثر انگشت و دست توانمند و ترک خورده و بازوان ستبر افغانستانی در بنای ساختمان های آن نباشد
ما از دوران دور تاریخ ساختمان های را شناسایی کردیم که توسط افغانستانی ها ساخته و وقف شده است به عنوان نمونه مسجد پریزاد یا پریسا در مشهد ، مسجد جامع تربت حیدریه ، و … . قدیمی ترین مسجد جامع شیراز را عمر لیث از افغانستان آمده ساخته . در بحث دفاع از حرم های مطهر ما از جان مان گذشتیم .
لذا به مسئولان محترم وزارت کشور می گوییم مهلا مهلا کمی دست نگهدارید ، شرایط افغانستان و خشک سالی آنجا را درک کنید با مهاجرین با رأفت اسلامی و برادرانه برخورد کنید ماهم برادر هستیم برادر در روزهای مشکلات و بدی به درد هم می خورد .
مایک مهاجر و نیروی کار صرف نیستیم بلکه ما جزء شما و جان شما هستیم و ما با شما در طول تاریخ مشترکات زیادی داریم و یکی بوده ایم . لذا در مسأله اخراج مهاجرین کمال شفقت را داشته باشید حال ضعیفان را بدانید و این روز گار سخت هم سپری می شود ولی مشکلاتی که به وجود می آید در تاریخ می ماند .
برادران عزیز نیروی انتظامی ما قدر زحمات کشور جمهوری اسلامی را می دانیم ولی شما هم شرایط امروز ما و وضعیت تحصیلی دختران مارا درک کنید و در اخراج انبوه مهاجرین تجدید نظر نمایید و مسایل عاطفی و دینی را در نظر بگیرید و ما به اینجا از بدی روزگار و مشکلات عدیده آمده ایم
برادران عزیز نیروی انتظامی و مسئولین محترم وزارت کشور امام صادق علیه السلام فرمودند : کونوا لنا زینا و لا تکونوا علینا شینا ، نباید طوری برخورد شود که مایه خجلت امام صادق ع شود ، همه جا برخورد با مهاجرین دارند و مهاجرت وجود دارد از کشورهای اروپای گرفته تا شبه قاره هند و کشورهای عربی و … ولی از ایران توقع زیاد می رود .
این مراسم با روضه و توسل زیبای مداح و طلبه گرامی حجت الاسلام سید حسن هاشمی به پایان رسید.
بزرگداشت آیتالله محقق کابلی در اصفهان
روز جمعه ۹ جوزا ۱۴۰۴، مراسم بزرگداشت آیتالله محقق کابلی در اصفهان برگزار شد. این مراسم باشکوه در مسجد حضرت قائم (عج) واقع در خیابان لاله شمالی، ایستگاه سلمان برگزار گردید.
مراسم با حضور علما، مهاجرین افغانستانی مقیم اصفهان و علاقهمندان به دین و انقلاب اسلامی همراه بود. این برنامه به مناسبت ششمین سالگرد ارتحال آیتالله محقق کابلی و همچنین گرامیداشت سالروز عروج ملکوتی امام خمینی (قدّسسرّه) و یادبود شهدای آیتالله رئیسی برگزار شد.
مراسم با قرائت آیات نورانی قرآن کریم آغاز شد که فضایی معنوی و آرامشبخش به جلسه بخشید. سپس مولوی علاءالدین رخشانی به سخنرانی پرداخت و درباره نقش امام خمینی (ره) در احیای اسلام سیاسی صحبت کرد.
در ادامه، حجتالاسلام دکتر ناصری داودی خاطراتی از زندگی و مرجعیت آیتالله محقق کابلی بیان کرد و به اهمیت نقش علما در حفظ هویت دینی مهاجرین افغانستانی اشاره نمود.
این مراسم به همت دفتر معظم له و با همکاری مهاجرین افغانستانی در اصفهان برگزار گردید و حضور پرشور مردم، جلوه معنوی خاصی به آن بخشید.
آیتالله محقق کابلی یکی از مراجع برجسته شیعه بود که نقش مهمی در انتقال معارف دینی و حفظ هویت مذهبی داشت. بزرگداشت ایشان در اصفهان فرصتی است برای یادآوری این شخصیت علمی و معنوی و تقویت پیوندهای فرهنگی و دینی جامعه.
در ادامه این گزارش، میتوانید تصاویر مراسم را مشاهده کنید. این عکسها لحظاتی از قرائت قرآن، سخنرانیها و حضور گرم مردم را به تصویر میکشند.
برای مطالعه بیشتر درباره زندگی و آثار آیتالله محقق کابلی میتوانید به ویکیپدیا مراجعه کنید. همچنین اطلاعات تکمیلی درباره امام خمینی و حضور مهاجرین افغانستانی در اصفهان در صفحات داخلی سایت ما موجود است.
در پایان، حاضران با قرائت فاتحه و دعا یاد این بزرگان را گرامی داشتند و با راه ایشان تجدید میثاق کردند.
ایران ، اصفهان ، زینبیه ، خیابان آیت الله دستغیب ، بن بست نیلوفر (10) ، پلاک 71
شماره تماس : 9131657764-98+
کلیه حقوق برای پایگاه دفتر حضرت آیت الله العظمی فاضلی بهسودی (مدظله العالی) محفوظ است
طراحی و توسعه توسط دفتر اصفهان معظم له